علی بن پریاموس

ساخت وبلاگ

 

پاریس پسر پریاموس پادشاه تروا بود. پیش گویان پیش از تولد پاریس به پادشاه گفته بودند که او موجب نابودی تروا خواهد شد. به این دلیل پریاموس او را به چوپانی سپرد و پاریس توسط آن چوپان نگهداری شد. پاریس در جوانی در مسابقه ای که پیراموس ترتیب داده بود شرکت کرد و تمام برادرانش را شکست داد و به این ترتیب دوباره به کاخ پریاموس بازگشت.

بعدها پاریس به اسپارت رفت و همسر منلائوس پادشاه اسپارت را دزدید و با خود به تروا آورد. این اقدام او سرآغاز جنگی بود که به جنگ تروا معروف شد.

در این جنگ پاریس توسط آشیل قهرمان اسطوره ای یونان به مبارزه دعوت می شود ، ولی پاریس به علت ترس با بهانه ای از این نبرد رو در رو سر باز می زند. پس از اتفاقات گوناگون که باعث از هم پاشیدن لشکر تروا می شود ، آشیل در لحظه ای از دور تیری به پاشنه ی پای آشیل می زند و به این ترتیب آشیل کشته می شود .

تصویری که هومر در حماسه ایلیاد از پاریس ترسیم میکند شامل مردی ست حیله گر و جاه طلب ، که در عین حال از سیاست کافی جهت دستیابی به مناسب جاه طلبانه ی خود برخوردار نیست . پاریس از رابطه ی برتری جویانه با زنان جهت بهبود جایگاه و منزلت خود در دید دیگران استفاده می کند . او همواره برای مبارزات اعلام آمادگی می کند ، اما زمانی که هنگامه ی مبارزه با قهرمانان معروف می رسد ، ترس بر وجودش می افتد و به حیله گری و خدعه متوسل می گردد .

با چرخشی به داستان زندگی علی بن ابی طالب و تطبیق برخی موارد متوجه نزدیکی برخی ویژگی های دو داستان می شویم . از موارد مختلف شباهت این دو گذر می کنیم و به موردی در زندگی علی بن ابی طالب می پردازیم که او را در جهان عرب به دغل باز معروف کرد . وقتی این دغل بازی را کنار دیگر لقب علی یعنی "قتال العرب" قرار می دهیم ذهنمان به سمت دغل بازی های علی در میدان جنگ می رود.

علی مشخصا در سه نبرد تن به تن با عملی که ذهن را به نحوه ی کشته شدن آشیل توسط پاریس متبادر می کند ، حریفان را کشته است. جنگ احد ، جنگ خندق و جنگ خیبر.

قبل از بررسی این سه نبرد به شعری از مولانا مراجعه می کنیم که به موضوع دغل بازی علی و شهرت آن در جهان عرب اشاره دارد .

در حالی که مورخان سده های اول اسلام تمام حوادث را با جزئیات کامل به صورت متواتر ثبت کرده اند ، در سده های شش و هفت با شدت گرفتن بحث های گوناگون میان شیعیان و اهل سنت ، برخی تلاش بر تحریف تاریخ و زدودن بعضی القاب مورد مناقشه از چهره های مطرح صدر اسلام کردند. از این عده می توان مولانا را نام برد که به عنوان مثال در شعری در وصف علی این گونه می سراید :

از علی آموز اخلاص عمل 

شیر حق را دان مطهر از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت

زود شمشیری برآورد و شتافت

او خدو انداخت در روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

...

این که مولانا در بیت آغازین شعر خود می گوید علی را از دغل باز بود منزه بدان به این معنی تفسیر می شود که در آن زمان بین همگان این لغب راجع به علی رایج بوده است. اگر این صفت راجع به علی رایج نبود دلیلی نداشت مولانا در نخستین بیت شعر خود آن را بکار ببرد. این عمل به مانند این می ماند که بخواهیم در وصف کرامات گاندی شعری بسراییم و ابتدای کلام بگوییم هیچ گاه تصور نکنید که گاندی دزد بوده است. کاربرد این نفی در ابتدای توصیف نتیجه ای عکس کلام خواهد داشت. و اما در مورد شعر مولانا این کاربرد تایید کننده ی این موضوع است که علی تا آن زمان مابین اعراب به دغل باز بودن معروف بوده است و مولانا در این شعر سعی بر تحریف تاریخ و نمایش ماجرا به گونه ای وارونه دارد.

اصل ماجرایی که مولانا سعی بر تحریف آن دارد به جنگ خندق و نبرد علی و عمرو بن عبد ود مربوط است . در این جنگ مسلمانان به توصیه و راهنمایی سلمان بر گرد مدینه خندقی کندند، تا در جنگ برگ برنده ای داشته باشند. چنان که محمد بن عمر واقدی در مغازی می گوید عربها زمانی که این خندق را دیدند می گفتند : این مکر و حیله است و عرب هرگز چنین مکر و خدعه ای در جنگ نمی کند . مردی ایرانی همراه اوست که او این راهنمایی را کرده است.

چنان که در داستان های مختلف از آداب نبرد میان اعراب قبل از اسلام بر می آید ، عرب ها در جنگ پیرو آداب و رسوم خاص بودند و به نبردهای پهلوانانه علاقه داشتند.

با شروع این نبرد عمرو بن عبد ود از خندق عبور می کند و سوار بر اسب رو به سپاهیان محمد هماورد می طلبد.

عمرو که در آن زمان سالخورده بود و به گفته مورخان در حدود نود سال سن داشت این رجز را می خواند:

از بس که به جمع شما فریاد کشیدم که هماوردی هست صدایم گرفت .

در این هنگام محمد شمشیر خود را به علی می دهد و به دست خود عمامه بر سرش می پیچد و پس از دعا او را به نبرد با عمرو می فرستد. علی به سمت عمرو می رود و به او می گوید :

 تو در جاهلیت می گفتی هیچ کس نیست که سه حاجت از من بخواهد مگر اینکه یک حاجت او را بر می آورم .عبد ود گفت : چنین است. علی گفت : من نخست از تو دعوت می کنم که گواهی دهی بر اینکه خدایی جز پروردگار یکتا نیست و محمد رسول اوست و تسلیم امر پروردگار جهانیان شوی . عمرو گفت : ای برادر زاده از این بگذر . علی گفت: دیگری این است که به سرزمین خود برگردی. اگر محمد راستگو باشد تو در پناه او به سعادت می رسی و اگر غیر از این باشد آنچه که تو می خواهی دیگران انجام می دهند . عمرو گفت : این چیزی است که زنان قریش هرگز در آن باره صحبت نخواهند کرد. تقاضای سوم تو چیست؟ علی گفت : جنگ . عمرو خندید و گفت : این دیگر صفتی است که فکر نمی کردم کسی از عرب در آن مورد مرا به بخل متهم کند. ولی من خوش نمی دارم کسی مثل تو را بکشم. مخصوصا که پدرت هم ندیم من بوده است. برگرد که تو تازه جوانی .

پس از این مکالمه که علی با هدف مستهلک کردن انرژی عمرو ای که با هیجان آماده ی نبرد بود و هماورد میطلبید آغاز کرده بود ، علی به عمرو می گوید : چگونه با تو بجنگم در حالی که تو بر اسب نشسته ای (در حالی که من پیاده هستم) ؛ پس از اسب فرود آی تا مانند من (پیاده) شوی .

عمرو برای رعایت انصاف از اسب پیاده می شود تا هر دو برابر شوند. رعایت آداب جوانمردی حتی در آن شرایط نیز برای اعراب پیش از اسلام از اوجب واجبات بوده است. نبرد آغاز می شود و گرد و غباری به هوا برمی خیزد. علی در حالی که بر اثر ضربت عمرو خون از فرقش می ریخت ، متوجه می شود که توانایی پیروزی در این نبرد را ندارد . پس به حیله دوم متوسل می گردد. علی به عمرو می گوید در بزدلی تو همین بس نیست که من به جنگ تن به تن با تو آمده ام و تو که شهسوار عربی با خودت کمک آورده ای؟ عمرو به پشت سر می نگرد و در این لحظه علی بی درنگ چنان ضربه ای بر دو ساق پای او وارد می آورد که از تنش جدا می شوند .

این است دلیل خدو انداختن عمرو بر صورت علی بن ابی طالب. پس از نبرد ، علی نزد محمد برمی گردد و محمد از او می پرسد : ای علی! فریبش دادی؟ علی در پاسخ جمله ای می گوید که مهر تاییدی بر صفت دغل بازی اوست. علی می گوید : آری . "الحرب خدعه ". یعنی جنگ نیرنگ است.

حال بار دیگر به شعر مولانا مراجعه می کنیم. دلیل اشاره مولانا به این داستان در شعری که قرار است وصف صفات نیکوی علی باشد چیست؟ دلیل نفی دغل بازی علی در مطلع شعر چیست؟

اگر با دیدی متفاوت از تحلیل نخستین به کار مولانا بنگریم ، می توان این گونه تحلیل کرد که به دلیل برخوردهای تند شیعیان در سده های شش و هفت ، شاید مولانا سعی داشته است با ذکر این کلمه و با آوردن این داستان ، نشانه ای از این ماجرا برای آیندگان نمایان کند تا اگر نوشته های مورخین در این باره دچار تحریف شد، برای جستجوگران بعدی اندک نشانه ای باقی بماند. ولی صحت این تحلیل ، زمانی که به پیشینه ی فکری مولانا بنگریم در ابهام های فراوان فرو می رود. مولانا دل در گرو اسلام داشته است. او از عالمان دینی نامی آن زمان بوده است. به این دلیل نمی توانسته در جنگ میان مسلمین و کفار دلسوزی ای از بابت مثله شدن رسم جوانمردی توسط علی که به عنوان خلیفه چهارم مورد احترام است ، داشته باشد ؛ به گونه ای که حتی این دلسوزی را بصورتی عریان در مطلع و همچنین میانه ی شعرش بیان کند. اگر به این عدم رعایت رسوم مردانگی در جنگ توسط علی ، خلیفه ی چهارم و تایید ضمنی آن توسط محمد اعتقاد داشته و همچنان سنگ اسلام و محمد و علی را بر سینه می زده ، خود او به دلیل تضاد در تفکر و عمل متهم به ریاکاری ست. اگر در خواندن تواریخ و به تبع آن سرودن شعری بر اساس آنها به عمد دست به تحریف تاریخ زده نیز حرکتی ناجوانمردانه جهت وارونه جلوه دادن حقیقت کرده است . اگر هم این واقعیات را می دانسته و باز هم به دلیل کافر بودن عمرو بن عبد ود بر نحوه کشته شدنش وقعی ننهاده که او می ماند و وجدانش و قضاوت خوانندگان.

پس از شرح این ماجرا که یکی از موارد زدن ساق و مچ پای هماورد در نبرد رو در رو و شوالیه گونه است ، می رسیم به نمونه ی دیگری از نبرد تن به تن و رو در روی علی با کفار!

در میان اعراب پیش از اسلام رسم بر این بود که پس از صف بندی دو لشکر مقابل هم ، از دو طرف یک یا چند نفر داوطلب مبارزه ی تن به تن می شدند و در برخی موارد سرنوشت جنگ را نیز به پیروزی طرفین در این نبرد محتوم می کردند ، تا از خونریزی زیاد جلوگیری شود. در ابتدای جنگ احد نیز طلحة بن ابی طلحة که پرچمدار لشکر قریش بود به میانه ی میدان آمد و هماورد طلبید. طلحه بانگ برداشت و گفت : چه کسی با من مبارزه می کند؟ علی در جواب گفت : با من مبارزه می کنی؟ و بدین گونه مبارزه شروع شد. طبق گزارش واقدی و دیگر مورخان علی این بار نیز با ضربتی به دو ساق طلحه هر دو پای او را قطع کرد .

در سومین مورد از نبردهای تن به تن علی ، به نبرد خیبر و یورش مسلمین به یهودیان خیبر می رسیم. در این نبرد محمد بن مسلمه پس از زخمی کردن مرحب پهلوان یهودیان خیبر، به دلیل کینه ی قبلی مرحب را زخمی رها می کند تا زجر بیشتری بکشد ؛ ولی علی به بالای سر او می رود و سر از تنش جدا می نماید و جامه و سلاح او را برای خود برمی دارد. علی و محمدبن مسلمه در مورد غنیمتی که از کشتن مرحب به دست می آید دچار اختلاف می شوند و به حضور پیامبرشان می روند . محمدبن مسلمه می گوید : ای رسول خدا ، به خدا سوگند من به این منظور سر از تنش جدا نکردم که تلخی زخم و شدت مرگ را بچشد ، همچنان که برادرم محمود آن را چشید. و چیزی جز این مانع من نشد که سر از تنش جدا کنم. پیامبر مسلمین جهان نیز رای به سود محمدبن مسلمه می دهد و شمشیر و سپر و روپوش و کلاهخود مرحب را از علی باز می ستاند و به محمدبن مسلمه می دهد. دلیل نقل داستان کشته شدن مرحب و تقسیم وسایلش مابین علی و محمدبن مسلمه از قول واقدی این بود که برخی شیعیان مدعی شده اند که مرحب را علی کشته است.

و اما در ادامه ی این جنگ عامر که از پهلوانان یهود بود به میدان آمد و پیامبر علی را به مبارزه با او فرستاد. علی چند ضربه به عامر زد که هیچ کدام کاری نبود تا آنکه در فرصتی مناسب علی به شیوه ی مختص خودش و پاریس (پسر پریاموس) متوسل شد و با ضربتی به ساق پای عامر او را به زمین انداخت و سپس او را کشت و سلاح او را به عنوان غنیمت برداشت.

این سه نبرد مهمترین نبردهای تن به تن علی بن ابی طالب هستند که توسط مورخین ثبت شده و شیعیان با افتخار از آنها یاد می کنند. مشاهده می کنیم که در هر سه نبرد علی با یک روش خاص هماوردان را از پا درمی آورد . روشی که پیش از او به نام پاریس پسر پریاموس در جنگ تروا ثبت شده بود ، ولی علی با سه بار تکرار این روش از پاریس پیشی می گیرد و زان پس میتوان این روش را با یادی از نام علی در تاریخ ذکر کنیم . در هیچ کجای دنیا در میان داستان های اساطیر و پهلوانان و شوالیه های جهان شنیده و دیده نشده که یک پهلوان در مواجهه با هماورد خود هدفش قوزک و ساق پای حریف باشد. حال چه شده که شیعیان مردی با این ویژگی که شعارش "الحرب خدعه" است و در میان اعراب به دو لقب "دغل باز" و "قتال العرب" معروف است را به عنوان اسوه جوانمردی و فتوت معرفی می کنند ، سوالی ست بس دشوار که پاسخش را باید در میان انبوه کتب تاریخ صدر اسلام و سده های آغازین جستجو کرد.

 

                                                  علی نیکخواه

                                                   پژوهشگر و فعال مدنی

 

 

فیلم مستند سایه رویا...
ما را در سایت فیلم مستند سایه رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alinikkhah بازدید : 176 تاريخ : دوشنبه 25 تير 1397 ساعت: 15:12